دلنوشته ها

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 59
بازدید کل : 1686
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



بهلول در گورستان

 زاهدی گفت: روزی به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش اینجا چه می کنی؟

گفت: با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمی دهند، اگر از عقبی غافل شوم یادآوریم می کنند و اگر غایب شوم غیبتم نمی کنند.

 

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

خدا کجاست ؟

امیری از طفلی سوال کرد که اگرگفتی خدا کجاست یک سکه به تو می دهم .

طفل فوری در جواب امیر گفت : اگر شما گفتید که خدا کجا نیست من دو سکه به شما خواهم داد.

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود....
 

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ،

پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد .
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند .

پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود ...

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بهلول 1

از بهلول پرسیدند : علت سنگینی خواب چیست؟

بهلول پاسخ داد : سبک بودن اندیشه، و هر چه اندیشه سبکتر باشد، خواب سنگینتر گردد ...

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دزد یا آدم شریف؟
نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بهشت کجاست؟

یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"

خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد!

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.


مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!"

آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!

افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!"

خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!"
نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شیوه عاقلان

حكما گفته اند: عاقل بايد به اول بليّت و شدتي كه به او رسد اندوهگين نشود و به اول دولتي كه به او روي نمايد شادي و نشاط ننمايد. زيرا كه نتوان دانست كه دولتي در زير محنت پوشيده نباشد، يا مضرتي در ضمن مسرت مندرج نبود.

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:شیوه عاقلان, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آرایشگر

در شهري در آمريكا، آرايشگري زندگي ميكرد كه سالها بچه دار نميشد. او

 

نذر كرد كه اگر بچه دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان

 

اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد!

 

 

 

روز اول يك شيريني فروش وارد مغازه شد. پس از پايان كار، هنگامي كه قناد

 

خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر

 

خواست مغازهاش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني و يك كارت تبريك و تشكر

 

از طرف قناد دم در بود.

 

 

 

روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامي كه خواست حساب كند،

 

آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازهاش

 

را باز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرف گل فروش دم

 

در بود.

 

 

 

روز سوم يك مهندس ايراني به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگر ماجرا را به

 

او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد.

 

 

 

حدس بزنيد فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازهاش را باز كند، با چه

 

منظرهاي روبرو شد؟

 

فكركنيد. شما هم يك ايراني هستيد.

 

.

 

 

.

 

.

 

.

 

چهل تا ايراني، همه سوار بر آخرين مدل ماشين، دم در سلماني صف كشيده بودند و غر

ميزدند كه پس چرا اين مردك حمال الاغ مغازهاش را باز نميكنه

 

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:آرایشگر, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

یک کلام

پادشاهي در يک شب سرد زمستان از قصرش خارج شد. درهنگام بازگشت سرباز پيري را ديد که با لباسي اندک در سرما نگهباني مي داد.

از او پرسيد : آيا سردت نيست؟ نگهبان گفت : چرا اي پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.

پادشاه گفت : من الان داخل قصر مي روم و مي گويم يکي از لباس هاي گرمم را را برايت بياورند.

نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد.

صبح روز بعد جسد سرمازده پيرمرد را در حوالي قصر پيدا کردند، در حالي که در کنارش با خطي ناخوانا نوشته بود : اي پادشاه من هر شب با همين لباس کم سرما را تحمل مي کردم اما وعده ي لباس گرم تو مرا از پاي درآورد

گاهي با يک قطره، ليواني لبريز مي شود

گاهي با يک کلام قلبي آسوده و آرام مي گردد

گاهي با يک بي مهري دلي مي شکند

مراقب بعضي يک ها باشيم که در عين ناچيزي، همه چيزند.

 



 

نويسنده: امیر معروف خاني تاريخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:یک کلام, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to maroof.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com